به گزارش خبرگزاری کردپرس، یاسر سنایی در این یادداشت مینویسد:
بسیاری از والدین و مربیان فرض میکنند که زبانآموزی کودک هنگامی آغاز میگردد که کودک گام به مدرسه نهد و از همینرو بدون هیچگونه برنامۀ خاصی برای زبانآموزی کودک، دوران قبل از مدرسه را دوران خطا و آزمون میپندارند. این درحالی است که یافتههای زبانشناسی و روانشناسی نشان میدهد مغز انسان از بدو تولد تا حدود هفت سالگی، در دورهای حساس و حیاتی از زبانآموزی قرار دارد؛ دورهای که آن را «فرضیۀ دورۀ حیاتی» مینامند. کودک در دورۀ حیاتی زبانآموزی، بینیاز از آموزش رسمی و به طور کاملاً طبیعی، زبان را میآموزد منتها شرط اساسی آن است که در معرض زبان طبیعی که در اینجا زبان مادری میخوانیم، قرار بگیرد. حال به هر دلیلی چنانچه کودک در این بازۀ زمانی مدنظر در معرض زبان ـ بهویژه زبان مادری خود ـ قرار نگیرد، این فرصت طلایی ممکن است برای همیشه از دست برود. در ادامه از دریچۀ علم به این موضوع مینگریم.
فرضیۀ دورۀ حیاتی زبانآموزی چیست؟
یکی از زمینههای پژوهشی زبانشناسی که علوم را به یکدیگر پیوند میدهد، روانشناسی زبان (psycholinguistics) است که پلی میان تحقیقات زبانشناسان و روانشناسان محسوب میشود. از فرضیههای مهم و جالب توجه این حوزه فرضیهای است با نام «فرضیۀ دورۀ حیاتی(بحرانی)» که به اختصار آن را CPH(Critical Period Hypothesis) مینامند. مطالعات روانشناسان و زبان شناسان بر روی مغز انسان نشان میدهد که «روند طبیعی» زبان آموزی و یادگیری یک زبان جدید، تنها در دورهای خاص از زندگی انسان امکان پذیر است. این سن یا «دورۀ حیاتی» (Critical Period) از بدو تولد تا حدود هفت سالگی معرفی شده است. به این معنی که اگر کودک تا سن حدوداً هفت سالگی به هر دلیلی در معرض یک زبان طبیعی که ما در اینجا آن را زبان مادری مینامیم، قرار نگیرد، دیگر هرگز قادر نخواهد بود به توانایی(توانش) کامل زبانی دست یابد.
شواهد علمی چه میگویند؟
سرگذشت کودکانی که در دوران حیاتی زبانآموزی از زبان طبیعی(مادری) محروم بودهاند، نتایجی به دست میدهد که این نظریه را تقویت میکند. «آنا» در آمریکا شناسایی شد در حالی که در یک انبار محبوس شده و دچار سوء تغذیه بود. آنا تا ۵ سال و ۱۱ ماه در معرض زبان نبود. او بعد از کشف، فقط واژههای ساده و منفرد را یاد گرفت و تکرار میکرد. سعی کرد مکالمه کند اما نتوانست. او در ۱۰ سالگی فوت کرد. «ایزابل» در آمریکا که از یک مادر کر و لال متولد شده بود، تا 6 سال و شش ماه از زبان طبیعی محروم بود. بعد از شناسایی، توانست یک هفته بعد صداسازی کند، بعد زا یکسال مهارت خواندن پایه را آموخت، بعد از 18 ماه 2000 واژه یاد گرفت و بعد از 8 سال و یک ماه، از سطح زبانی مشابه همسالان برخوردار شد. نمونه جالب توجه برای این فرضیه، شناسایی «جنی» در آمریکا بود که در 1977 شناسایی شد. «توینز» در جمهوری چک در سن 7 سال و سه ماهگی در شرایط حبس در انبار و در حالت منزوی شناسایی شد اما بعد از شناسایی توانست مانند همسالان خود مهارتهای زبانی خود را توسعه دهد و به مهارت متوسط به بالا دست یابد. جنی در یک اتاق محصور بود و اجازه صحبت نداشت و هنگامی که کشف شد 13 سال و 7 ماه سن داشت. او به محض کشف، در معرض زبان قرار گرفت؛ گفتار را در حد ابتدایی آموخت، لغات را سریع یاد گرفت اما در یادگیری ساختهای نحوی به شکلی مناسب ناموفق بود. همچنین «ماری» در انگلستان تا سن 3 سال و شش ماه، «لوئیز» در انگلستان 2 سال و چهار ماه، «آدام» در کلمبیا تا 2 سال و 10 ماه از زبان طبیعی(مادری) محروم بودند اما بعد از شناسایی و درمعرض زبان قرار گرفتن، توانستند مهارتهای زبانی را به طور عادی کسب کنند.
مغز بعد از ۷ سالگی چه تغییری میکند؟
پس از حدود ۷ سالگی، مغز همچنان قابلیت یادگیری زبان را دارد، اما این فرایند دیگر بهطور طبیعی و خودبهخود انجام نمیشود. درواقع نواحی بوکا و ورنیکه دیگر مانند دوران قبل از 7 سالگی، انعطافپذیری(plasticity) لازم را ندارند. در دورۀ حباتی زبان آموزی، ارتباطات عصبی و سیناپسهای مرتبط با زبان با سرعت بیشتری شکل میگیرند و پس از آن کاهش قابل توجهی در ایجاد و اصلاح شبکهها مشاهده میشود. به عبارتی، اگر کودک تا حدود پایان این دوره د رمعرض زبان طبیعی(مادری) قرار نگیرد، توانایی او در یادگیری کامل دستور زبان به شدت کاهش مییابد.
زبان مادری چه نقشی در یادگیری دارد؟
زبان مادری نه تنها وسیلۀ ارتباط است، بلکه زیرساخت شناختی کودک برای یادگیری، تفکر، احساس و حتی آموختن زبانهای دیگر است. اگر کودک در دوران بحرانی زبانآموزی از زبان مادری محروم شود، نه تنها آن زبان را بهخوبی یاد نمیگیرد، بلکه ظرفیت مغز او برای یادگیری زبان دوم نیز بهشدت کاهش مییابد. این تأثیر، گاه برگشتناپذیر است.
هشدار جدی به والدین
برخی والدین با نیت خوب اما ناآگاهانه، کودک را از زبان مادریاش دور میکنند؛ مثلاً میگویند «میخواهیم بچهمان فارسی یاد بگیرد»، «نکند لهجه بگیرد»، یا «کلاس زبان انگلیسی مهمتر است». اما این کار، بزرگترین لطمه را به رشد زبانی و شناختی کودک وارد میکند. کودک میتواند همزمان زبان مادری و زبان رسمی را بیاموزد، به شرطی که از زبان نخست محروم نشود.
پیام پایانی برای خانوادهها
اگر زبان مادری از زندگی کودک حذف شود، هیچ زبان دیگری نمیتواند آن خلأ شناختی، عاطفی و فرهنگی را پُر کند. زبان مادری، بنیان تفکر و هویت کودک است. پس لطفاً فرصت بیبازگشت یادگیری زبان مادری را از فرزندتان نگیرید. حمایت از زبان مادری، حمایت از آیندهی ذهنی، عاطفی و تحصیلی کودک است.
نظر شما