براڵوێ گێرو ھەناری کافر گێرۆ مۆچیاری / حبیب اله مستوفی

سرویس کرمانشاه _ سرویس کرمانشاه _ ماموستا حبیب اله مستوفی از چهره های پژوهشگر و صاحب نظر حوزه تاریخ، فرهنگ و فولکلور در منطقه هورامان است. وی طی سالیان اخیر یک سلسله مطالب ارزشمند حول محور ضرب المثل های هورامان و ارتباط آن ها با دنیای قدیم و همچنین درس هایی که برای بشر امروزی در پی دارد؛ را به نگارش درآورده است. ماموستا مستوفی در تازه ترین مطلب به تشریح و تحلیل ضرب المثلی هورامی پرداخته است که در ادامه این مطلب را می خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ 

براڵوو = آلبالوی کوهی(وحشی)- مرمره
گێرو = می گیرد ( بَر می دهد)
ھەنار = انار
کافر = از اصل «کفر» به معنی پوشاندن است _ کسی که حق را پرده پوشی و انکار می کند
مۆچیاری = نصیحت _ پند و اندَرز
(اگر آلبالوی کوهی انار بَر دهد، کافر هم نصیحت گوش می کند و پند می پذیرد)

آلبالوی کوهی درختچه ای است که درمناطق کوهستانی هورامان می روید و ‌ارتفاعش به ۲متر می رسد، میوهٔ ریز آن شبیه آلبالو در حدود 5 میلی متر است که در ابتدا سبز رنگ و ترش مزه است و در خرداد ماه با رنگهای زرد، سیاه و قرمز شیرین می‌شود. در زبان هورامی (براڵوێ) و درکُردی به (براڵووک) معروف است.

این ضرب المثل نیز برآمده از جغرافیای هورامان است و معنایی قابل تأمل دارد.

ساختار ظاهری آن شرطی است شامل مقدمه (شرط)، [اگر آلبالوی کوهی انار بَر دهد] و جزای شرط (تالی)، [کافر هم نصیحت گوش می کند].

اولین و شاید ساده ترین برداشت این است که این ضرب المثل برای نشان دادن اوج ناامیدی از انجام کاری به کار می رود یعنی همان طوری که میوهٔ آلبالوی کوهی به بزرگی انار نخواهد شد و منکر حق (کافر) پند پذیر نیست، این کار هم ممکن نیست.

تأملی در معنای کفر

دقت بیشتر در معنی کُفر وسعت مصادیق ضرب المثل را نشان می دهد.
ریشه لغوی کفر عبارت است از پوشاندن، یا پنهان کردن به طور کامل ؛ در لغتِ عرب به کسی که دانه را زیر خاک پنهان می کند کافر گفته می شود، یا «شب» را کافر گفته اند زیرا اشیاء و اشخاص را در تاریکی خود می پوشاند و نیز به کسی که سخن حقّی را با سخن باطلی می پوشاند، یا بالعکس، کافر اطلاق می شود.

باطن این خلق کافر کیش با ظاهر مسنج
جمله قرآن در کنارند و صَنَم در آستین (بیدل دهلوی)

کفر نزد شاعران و ادیبان

در عرصهٔ ادب «زلف» کافر کیش است چون چهرهٔ درخشان یار را می پوشاند.

کفرِ زلفش رَهِ دین می‌زد و آن سنگین‌ دل
در پِی‌اش مشعلی از چهره برافروخته بود (حافظ)

عبدالرحمن بیگ صاحبقران (سالم) (۱۸۰۰-۱۸۶۶م) شاعر کردزبان در بیتی فارسی می سراید؛

بیا دل از پریشانی به زلف دلبر اندازیم
مسلمان خانه‌زادی را به دست کافر اندازیم

و در بیتی کُردی می گوید؛

ماری موو بۆ باغی ڕوو پەرژین دەکەی
کافری بێ دین ئەمینی دین دەکەی

[با زلف شبیه مار خود از باغ چهره ات محافظت می کنی یعنی کافر بی دین(زلف) را امانت دار چهره (دین ) کرده ای ]

سەید یاقو مایەشتی (۱۸۱۲-۱۸۷۵م) می گوید؛

بەیزای دین وە کفر زوڵفت پێواران
جەو بۆنە مودام لەیل و نەهارەن

[نورِ دین (چهره درخشان) را با کفر (زلف سیاه) پوشانده ای  به این دلیل است که چهره ات نمادِ شب و روز ( تاریک و روشن)شده است.]

تفاوت جهل و کُفر

اگر بە تفاوت جهل و کفر توجە کنیم بیشتر بە عمق این ضرب المثل پی می بریم؛
جاهل (نادان) می تواند کافر باشد یا نباشد، بە این معنی کە اگر شخصی حقیقت را نداند و بگوید نمی داند نادان است اما اگر بگوید می داند در این صورت نادانِ کافر است زیرا نادانی خود را پوشاندە و پنهان کردە است.

کفر از خود شروع می شود و می توان آن را در خانوادە، همسایە، محل کار، بازار، شهر و کشور جستجو کرد. بە تعبیری هر جایی کە بر واقعیت موجود و حقیقت بە دلایل پیدا و ناپیدا پردە افکندە شود و حقایق کتمان کردد ما با کفر و کافر روبرو هستیم.

اقبال لاهوری در این مورد اشارات گویایی دارد؛

منکر حق نزد مُلا کافر است
منکر خود نزد من کافر تر است.

از منات و لات و عزی و هبَل
هر یکی دارد بتی اندر بَغَل
شیخ ما از برهمَن کافر تر است
زانکه او را سومنات اندر سَر است

بنابراین کسی، گروهی یا جامعه ای که حقیقت پوشی پیشه کند را سخت بتوان اصلاح کرد. به تعبیر زیبای هورامان نشینان؛

براڵوێ گێرو ھەناری کافر گێرۆ مۆچیاری

کد خبر 2786726

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha