به گزارش خبرنگار کردپرس، «جامعه ما در دوران گذار تاریخی خود از همراهی با بسیاری از کشورهای هم ردیف خود عقب افتاده، این در حالی است که ما دوران گذار تاریخی خود را پیشتر از بسیاری از این گروه کشورها شروع کردیم. این امر علل گوناگونی دارد، یکی همین بحران نامدنیت سیاسی و اجتماعی در میان ماست. پیش از این اشاره کردهام اعتماد قلب مدنیت است. پس، اگر به وجود چنین بحرانی باور داشته باشیم، باید بپذیریم جامعه ما از فقدان اعتماد رنج میبرد و آسیب میبیند. چنین که باشد ما به شدت به اعتمادسازی میان مردم، از یک سو و میان مردم و حکومت، از سوی دیگر، نیازمندیم تا بتوانیم با هزینه هرچه کمتر و شتاب هرچه بیشتر این دوران گذار را پشت سر گذاریم. اما اعتمادسازی، امری اراده کردنی، تجویزی یا فرمایشی نیست؛ همچنان که اتخاذ یک موضع سیاسی ـ اجتماعی نیست. اعتمادسازی، موضوع عمل است. تا روند چنین عملی متداوم باشد شرایط تداومِ عمل باید مهیا گردد. از نظر من، مهمترین شرط عینی برای اعتمادسازی، وجود حوزه عمومی مستقل و آزاد است». این بخشی از کتاب «در فضیلت مدنیت» نوشته «حسن قاضی مرادی» نویسنده و پژوهشگر حوزه جامعه شناسی و مترجم متولد ۱۳۳۲ در تهران است که درست در وضعیت نابسامان و بلاتکلیف این روزهای مملکت مشغول خواندن آن هستی.
کتابی که نشانت می دهد «فردی که خودش را شهروند نمیشناسد، نسبت به موضوعات سیاسی و اجتماعی بیتفاوت میشود و این یک ویژگی نامدنیت سیاسی اجتماعی است... گفت و گو و مشاجره را نه با اخلاق بلکه با مدنیت میسنجند…».
این کتاب از طریق اشاره به نامدنیتهای سیاسی و اجتماعی ایران، کوشیده تا ارزش و اهمیت «مدنیت» را آشکار سازد. به طوری که در پیش گفتار آن آمده که «مفهوم مدنیت با مفاهیم تمدن و شهروندی پیوند دارد. مدنیت، مفهومی فقط اخلاقی نیست که بتوان آن را فقط با کردارهای اخلاقی مشخص کرد، بلکه مفهومی ناظر بر سامان سیاسی و اجتماعی است؛ سامانی که بر زمینه تفاوتها و تمایزهای گوناگون میان افراد، قشرها، طبقات اجتماعی و نیز میان حاکمان و مردم و تعارضهای برآمده از این تفاوتها الزامی میشود».
«در فضیلت مدنیت» کوشیده تا برخی از وجوه دو مفهوم مدنیت و نامدنیت را بررسی و به اینشکل، به وضعیت نامدنیت سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران بپردازد. در واقع پرداختن به این موضوع مهم است زیرا در جوامع در حال گذار به جوامع متجدد (از جمله جامعه ایران) هرچه پیشینه سیاست، مناسبات اجتماعی و فرهنگِ استبدادی و غیردموکراتیک طولانیتر و ماندگارتر باشد، نامدنیتهای سیاسی- اجتماعیِ به ارث رسیده از آن پیشینه تاریخی هم روند دموکراتیزاسیون در امروز را با مشکلها و بحرانهای سختتر و عمیقتری مواجه میکند. از این رو، تأکید بر نامدنیتها و تلاش برای جایگزینی آن با مدنیتِ سیاسی و اجتماعی برابر است با غلبه بر مشکلات و بحرانهای سیاسی و اجتماعی جامعه در حال گذار و پیشبرد روند دموکراتیزاسیون».
به بخشی از کتاب رسیده ای که نویسنده مسیر مدنیت را به اندیشه سیاسی-اجتماعی وصل می کند. هدف او پرداختن به وجوهی از نامدنیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران است. در فصل نخست کتاب با بررسی مختصر مهمترین هنجارهای مدنیت، دو وجه سیاسی و اجتماعی این مفهوم و در ارتباط با آن، دو وجه سیاسی و اجتماعی نامدنیت معرفی میشود. فصل دوم شامل بررسی برخی از جلوههای نامدنیت سیاسی و اجتماعی در جامعه است.
در نهایت با «در فضیلت مدنیت» می آموزی که «در پیشبرد روند دموکراسی سازی در دوره گذار تاریخ توجه به گسترش و اعتلای مدنیتهای سیاسی و اجتماعی، امری اساسی است».
این کتاب توسط انتشارات کتاب آمه در دو فصل برای علاقه مندان به حوزه های سیاسی و اجتماعی با محوریت جامعه شناسی منتشر شده است. /
نظر شما