کردپرس - رفته بودم مرغداری. چند مرغ زنده میخواستم ببرم برای آماده کردن و پرکنده شدن. نشسته بودم کنار صاحب مرغداری تا کارگرهایش، مرغها را آماده کنند. چای میخوردیم، و او بیوقفه از بحران حجاب در ایران حرف میزد! با حرارت، با نگرانی، انگار مهمترین مسئله این روزهایش همین باشد.
نگاهش کردم و گفتم: فکر میکردم الان مهمترین مسائل تو تأمین دان مرغ و قیمت سویا و گرانی واکسن طیور باشد. اما الان مهمترین مسئله برای تو شده حجاب و روسری. هنوز بحث حجاب در ایران پا نگرفته بود.
این تصویر، ساده اما پُرمعناست. نشان میدهد چطور «میدان ذهنی» افراد از اولویتهای واقعیشان فاصله میگیرد، و با موضوعاتی که رسانهها یا سیاستگذاریهای فرهنگی تحمیل کردهاند، پر میشود. این همان چیزیست که روانشناسان از آن با نام distraction mechanism یاد میکنند؛ فرایندی که در آن ذهن بهجای تمرکز بر مسئله اصلی، به سمت محرکهای قویتر اما کمربط منحرف میشود. در سطح جمعی، این مکانیزم تبدیل میشود به آنچه میتوان «حواسپرتی ملی» نامید.
وقتی فردی از تولیدکنندگان و کارآفرینان، مثل یک مرغدار، به جای دغدغه سیاستهای اقتصادی، رانت و ویژهخواری و عدالت در توزیع، ذهنش را به مسئلهای غیرصنفی اختصاص میدهد، دو واقعیت همزمان شکل میگیرد: یکی، اولویتهای خودش را فراموش کرده؛ و دوم، درگیر تحلیلی شده که از رسانهها و نهادهای بالادستی آمده، نه از دل تجربه روزمرهاش. این یعنی جامعه نه فقط درگیر مشکلات است، بلکه در شناخت و طبقهبندی این مشکلات هم سردرگم شده.
حواسپرتی ملی، برخلاف تصور سطحی، فقط یک بیتوجهی گذرا نیست. بلکه یک فرآیند فعال است؛ نوعی بازتنظیم ذهنی که از طریق برجستهسازی موضوعات خاص، سایر موضوعات را کماهمیت جلوه میدهد. این فرآیند میتواند با شوکهای سیاسی، کمپینهای رسانهای، یا بحرانهای اخلاقی فعال شود، و ذهن جمعی را از میدانهایی مثل اقتصاد، آموزش، سلامت یا حتی بحرانهای زیستمحیطی دور کند.
تبعات این فرآیند پیچیدهاند. در سطح اجتماعی، جامعه قدرت پرسشگری واقعی را از دست میدهد؛ چون زبان مطالبهگریاش از تجربه به تکرار رسانهای تبدیل شده. در سطح اقتصادی، صنوفی مثل مرغدار یا داروخانهدار بهجای مبارزه برای شرایط بهتر، درگیر گفتوگوهایی میشوند که از معیشتشان و میدان مبارزه آنها فاصله دارد. و در سطح امنیتی، جامعهای که اولویتهایش را نمیداند، راحتتر قربانی تهاجم روانی و اطلاعات جعلی میشود. زیرا تکههای آینهای که به سوی آن گرفته میشود، همیشه تصویر اصلی را نمیدهند، بلکه تصویرهایی تحریفشده، مقطعی، و چندپارهاند.
جامعهای که در آینه شکسته به خود مینگرد، هیچ تصویر واحد و شفافی از خود ندارد. مرغدار، به جای آنکه از واکسن طیور و قیمت گذاری دستوری حرف بزند، درباره حجاب سخن میگوید؛ نه از سر علاقه به سیاست، بلکه چون تکهای از آینه، این تصویر را جلویش گرفته اند. و اگر این روند ادامه یابد، آینهها نه تنها تصویر را مخدوش میکنند، بلکه ذهن جامعه را از مسیر زندگی واقعی خارج میسازند.
نظر شما